سه شنبه ۰۵ فروردین ۰۴ ۱۸:۴۵
برخی از چادرها به پایین انداخته شدند، برخی دیگر خالی شدند، و در باد تکان می خوردند، در حالی که تفنگ های تفنگ هنوز در شهر می لرزیدند و از شادی وحشیانه سربازان ما خبر می دادند. اسلحهها را در تسمهها قرار میدادند و قفلهای آتشین و کلاههایشان را روی کولههایشان آویزان میکردند. در حالی که دیگران با سرهای پانسمان شده یا لنگ از کوفتگی از طریق جراحات ناشی از پای کلاغ آهنی که دشمن با آن خندق باداجوز را پر کرده بود دیده می شد. به این ترتیب، تمام آن سربازان شجاع که توانستند به صفوف آنها بپیوندند، ده روز به قصد تعقیب دوک راگوسا از دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمان بیرا، که اکنون قلعه های آلمیدا و سیوداد رودریگو را محاصره کرده و تهدید می کرد، به راه افتادند.هر روز صبح قبل از روشنایی روز از جادههای ناهموار، چخماق و پرپیچوخم دعا عزیز شدن در امتداد کوردون پرتغال میخزیدیم تا به محله سیوداد رودریگو رسیدیم، جایی که دشمن در نزدیکی ما عقبنشینی کرده بود. در ۱۹ مه، ژنرال سر آر. هیل، با لشکر دوم، حمله کرد، و با حمله بالا برد، و قلعه های را که از پل قایق های پرتاب شده بر روی تاگوس در نزدیکی آلماراز در دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمرمادورای اسپانیایی محافظت می کرد، ویران کرد. با فرا رسیدن تابستان، افسران و سربازان با زخم هایی که به ندرت التیام یافته بودند به ما پیوستند. عده ای دیگر از انگلیس آمدند تا رده های خالی را پر کنند. لشکرکشی تازه در حال تفکر بود و افسران بخشهای مختلف ارتش با شادی به سیوداد رودریگو هجوم آوردند.
ارتش از رودخانه گذشت۱۵۹ آگوئدا، بخش نوری که ستون مرکزی را دعای حرف شنوی فرزند از مادر هدایت می کند. راهپیمایی لشکر نور در خور توجه بود. مردان با رژههای غیرضروری عذاب نمیکشیدند – راهپیمایی رژه آنها بود. پس از آن، سربازان (به جز آنهایی که در وظیفه بودند) خود را خوشحال می کردند، در حالی که آنهایی که پاهایشان درد می کرد، با چنین سیستمی، دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمراحت داشتند، که به آنها امکان می داد در کنار همرزمان خود باشند، در حالی که با تصور اشتباهی از نظم و انضباط، اوضاع غیر از این بود.
تجهیزات آنها مرتباً معاینه می شد، و مردان به هیچ وجه اجازه نداشتند که خود را بیش از حد بارگذاری کنند – یکی از جدی ترین آنها. یک ژنرال ممکن دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم دارای توانایی های دعا حرف شنوی ماورایی باشد و با یک راهپیمایی اجباری خود را در موقعیتی قرار دهد که دشمنانش را سرنگون کند.
او ممکن دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم تعداد لشکرها و تعداد هنگ ها را در اختیار داشته باشد، اما به دلیل مدیریت بد داخلی، ممکن دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم نیمی از ارتش او در عقب به مشکل بخورند. باز هم، هیچ چیز به اندازه زیر اسلحه نگه داشتن سربازان مخرب نیست، در حالی که افسران در حال غوغا هستند: این همه روحیه را از بین می برد و باعث می شود افسران پس از یک راهپیمایی خسته، رنج مردان را فراموش کنند و احساس بیزاری نسبت به آنها در سینه سربازان ایجاد می کند. چنین سیستمی در تقسیم نور وجود نداشت. و هنگامی که یک افسر جوان در عملیات سقوط کرد، سربازان پیر خدمات طلسم حرف شنوی فرزند خود را با مراقبت والدین ارائه کردند.
توشه پیاپی خط راهپیمایی را دنبال می کرد. قاطرهای هر گروهان به هم گره خوردند و توسط دو بتمن به صورت چرخشی، از سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم یا چپ، بر اساس ترتیب راهپیمایی، هدایت شدند. هر هنگ یک افسر و هر تیپ یک کاپیتان برای سرپرستی پیدا کرد. زنگ خطر برای آنها در اردوگاه در جناح عقب هنگ های مربوطه بود. هنگامی که دشمن در دسترس بود، چمدان ها به عقب دستور داده می شد، فاصله طبق شرایط. ارتش چهار روز در حال پاکسازی جنگلی بود که پوشیده از سبزه بود طلسم حرف شنوی و لذت بخش ترین بیواک ها را عرضه می کرد. سیرا د گاتا در سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم دراز کشیده بود.
پوشیده از برف، در حالی که آسمان بدون ابر سایه بان ما را تشکیل می داد، و آفتاب امید و شادی بر هر چهره ای می درخشید، به جز خفاش های غرغرو غرغرو که دیده می شد با یافتن علوفه برای حیوانات خود لبخند می زنند. در روز چهارم، لشگر در دو لیگ سالامانکا و کاملاً دور از جنگل اردو زد. هوسرهای آلمان در آن روز با سواران دشمن رابطه داشتند. افسران هوسرها آن را برای ما تعریف کردند و صحبتی را که بین آنها و اژدهای فرانسوی مستقر در پیکت در مقابل سالامانکا انجام شد، نقل کردند.
- ۲ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر