دعای قوی برای برگشت معشوق

به دلایل سیاسی، زمان تهاجم قطعی به آن کشور فرا نرسیده بود. علاوه بر این، اگر چنین بود، تا زمانی که دشمن با قدرت در جناح ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم ما شناور بود، چنین تهاجمی نمی توانست اجرا شود. در ادامه مسیر، از رودخانه آرگا گذشتیم و وارد شهر ویلالبا شدیم: سرانجام بارهایمان بالا آمد و کاسائی که در آن ساکن بودیم، توسط باغی خوب محصور شده بود که سرشار از سبزیجات بود، که در آن زمان ها یک اقبال خوب به حساب می آمد. در این روز، ۲۵ ام، ژنرال دعای قوی برای برگشت معشوق گراهام از ژنرال فوی پیشی گرفت و از مجاورت بیلبوآ بازنشسته شد، که با شنیدن میزان ناخوشایند بلایای فرانسوی در ویتوریا، تلاش کرد تا گذرگاه تولوسا را ​​مسدود کند، اما انگلیسی های پیروز همه موانع را شکستند و به پیشروی ادامه دادند.

در چند روز۲۸۲ پادگان کوچک پاساژهای لس خود را به اسارت تسلیم کردند. به این ترتیب بود که جناح چپ ارتش از زمان خروج از روده پرتغال به سختی متوقف شده بود ، تا اینکه ساحل پرتگاه رودخانه بیداسوا (که فرانسه و اسپانیا را تقسیم می کرد)، برای مدتی به راهپیمایی به یاد ماندنی و حرفه پیروزمندانه آن متوقف شد. در ۲۶ ما فکر کردیم که باید توقف کنیم، اما در طول دعا برای بازگشت معشوق روز دوباره زیر اسلحه بودیم، (راهپیمایی از طریق جاده ای عالی که در جنوب شرقی جنوب شرقی قرار داشت، مستقیماً به تافالا منتهی می شد)، با همراهی لشکرهای سوم و چهارم، با نسبتی از سواره نظام و توپخانه، تا تلاش کنیم سپاه ژنرال کلوزل را که پس از نبرد روز ویتوریا نزدیک شده بود، قطع کنیم.

اما او همچنین که با کل مسیر ال ری جوزف آشنا شد ، بلافاصله به لوگرونیو و از آنجا به تودلا حمله کرد.۵۲ در طول تحرکات جناح ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم و چپ ارتش بریتانیا، ژنرال هیل، با مرکز، جلو را نشان داد و پامپلونا را نقاب زد . ۲۸۳ آب و هوا اکنون روشن شد، اما در طول تابستان متغیر بود. فصول اینجا با گرمای خشک و سوزان در دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمان‌های جنوبی‌تر، جایی که کوه‌های آفتاب‌سوخته و دشت‌های وسیع، در این زمان از سال با پوشش گیاهی خشک‌شده یا بقایای بسیاری از جنگل‌های سوخته پوشیده شده‌اند، کاملاً متفاوت دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. با دعای برگرداندن معشوق ادامه حرکت، بار دیگر از مناطق کوهستانی که بیش از دو هفته همه جا ما را محصور کرده بود، بیرون آمدیم.

اکنون کشور باز بود، و بسیار کشت شده بود، با گروه‌هایی از دهقانان جسور در هر طرف راه، و با فریاد به ما سلام می‌کردند . و در حین حرکت در جهت تودلا، امیدهای پرشور ما به بالاترین سطح افزایش یافت، به احتمال زیاد به شهر محترم و مشهور ساراگوسا برسیم. اما خط ما به یکباره تغییر کرد، و با یک راهپیمایی اجباری وارد دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمان آراگون شدیم، از کشوری به ظاهر وحشیانه که به سختی جمعیت داشت، عبور کردیم ( پوئبلوهای مهجور از هم جدا بودند، خانه های فقیرانه عمدتاً از دعا برای بازگشت معشوق از راه دور گل خشک شده ساخته شده بودند، و با همان مواد گچ بری شده بودند، و در پنج روز به محل اعزام شدیم.) ۲۸۴ اینجا یک روز توقف کردیم،۵۳ و هنگام گردش در شهر هنگام غروب، نت‌های ملایم موسیقی در هوا شناور بود، و در نزدیکی محلی که صداها از آنجا پخش می‌شد.

با نت‌های خراشیده و شاد ویولن‌ها به خوبی مورد دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمقبال قرار گرفتیم. جمعیتی از اسپانیایی‌ها دور در کاسا جمع شده بودند ، و وقتی یک افسر دیگر و من از ما سؤال کردند که آیا توپ عمومی دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم یا خیر، آنها پاسخ دادند: بنابراین، با شلوغی از پله‌های سنگی بالا رفتیم و راه خود را در گذرگاهی تاریک احساس کردیم، خودمان را در میان باز کردن یک در عظیم دیدیم . کابالرو . یک افسر ستاد، که مروج این رقص بود، از ورود دعا برای برگشت معشوق قوی بسیار مناسب ابراز خوشحالی کرد. با وجود اینکه دوست بودیم، از او بابت نفوذ آشکار عذرخواهی کردیم. اما او مردی بدون مراسم بود و آن را یک اشتباه خوش شانس اعلام کرد.

که معلوم شد اینطور بوده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم، زیرا ما در تمام شب زمان والس خوبی زدیم که رضایت بزرگان را جلب کرد . ۲۸۵ صبح روز بعد با رسیدن به کمپ، چادرها قبلاً زده شده بودند و نیروها در بازگشت به پامپلونا حرکت کردند. چه با پرتوهای طاقت فرسا خورشید، طلوع ابرهای غبار، و تلاش یک شبه ما، چنان مغلوب شدیم، که اگر آغوش مهربان سربازان نبود، در حالی که به خواب عمیقی می‌خوابیدیم، می‌بایست از روی اسب‌هایمان پایین می‌رفتیم و در خواب دیدن سنوراهای چشم سیاه، والس و پرتگاه می‌دیدیم ! در عرض دو روز از طریق جاده مستقیم تری به پامپلونا رسیدیم، اما مردان به دلیل تغذیه نامنظم و ضعیف شروع به پرچم زدن کردند.

علاوه بر این، از زمان خروج از اردوگاه بین تورو و سالامانکا، سی و دو روز بود که تنها با دو توقف منظم، راهپیمایی کرده بودیم. بنابراین، کسانی که مبتلا به آفت بودند و از پاهای درد رنج می‌بردند، این نیاز دردناک را داشتند (مگر اینکه کاملاً قادر به ادامه کار نباشند)، تا بهبودی دوباره ادامه دهند. بارها دیده‌ام که خون از گترها خیس شده و پاشنه کفش‌های سخت سربازان از گرد و غبار سفید شده دعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم. سرلشکر بعد از اینکه جناح ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم خود را پاکسازی کرد و مجدداً سمت ردعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسم و مرکز خود را به دور پامپلونا متراکم کرد.

در چهارم ژوئیه از آنجا به قصد تصاحب گذرگاه‌های پیرنه غربی و بیرون راندن پیشتاز دشمن از دره بدعا , طلسم , دعانویس , طلسمات , جادو , بهترین دعا و طلسمان خارج شد.۲۸۶ به فرانسه؛ که توسط بخشی از لشکر دوم، در تاریخ ۷ اجرا شد. لشکر ما که مرکز چپ ارتش را تشکیل می‌داد، در کنار این حرکت بود. مسیر ما ابتدا از میان دره‌های سرسبز و سرسبز، پر از باغ‌های سیب، بیشه‌های درختان شاه بلوط و مزارع کوچک ذرت هندی می‌گذرد.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.