پنجشنبه ۰۱ شهریور ۰۳ ۱۳:۱۴
او یک سیاره بیرونی یخ زده را خیلی پشت سر گذاشته بود. او از مدار سه نفر دیگر عبور کرده بود. آخرین آنها یک غول گازی بود که مهتاب های بی شماری در اطراف آن می چرخیدند. اکنون حدود سی میلیون مایل عقب تر و بیست به یک طرف بود.
پروتئین تراپی مو
خورشید، جلوتر، در تهی در برابر آن گستره ستارگان رنگی شعله ور شد و شعله ور شد. جان بیرد به طور پیوسته در اتاق رادار نیکولا کار می کرد . او یکی از کسانی بود که امیدوار بود دشمنان طبیعی بشریت ثابت نشوند. اکنون، به نظر میرسید که این کشتی در این منظومه شمسی کشف نمیکند. تعداد زیادی کشتی دیگر در حال شکار بودند. از اینجا به بعد، برای خانواده بعدی سیارات بازدید نشده به نظر عادی می رسید.اما در عین حال او کار می کرد. در مقابل او، دایان هولت به طور پیوسته کار می کرد، سر تیره اش به شدت روی یک نمودار راداری در شکل گیری خم شده بود. کار فوری تکمیل نقشه ای از ازدحام شهاب سنگ ها به دنبال مدارهای دنباله دار در اطراف این خورشید بود. آنها پوچی را با خطرات ناوبری در هم آمیختند و هیچ کس سعی نمی کرد بدون چنین نقشه ای در منظومه شمسی رانندگی کند.
در جای دیگر کشتی همه چیز عادی بود. موتورخانه مکانی برای سکون و آرامش بود، به جز زمزمه تقریباً نامفهوم درایو، با چگالی شار نیم میلیون گاوس. کاپیتان هر کاری که کاپیتان ها انجام می دهند، زمانی که برای زیردستان خود نامرئی هستند، انجام می دهد. افسر تسلیحات افکار مناسبی را در نظر گرفت. در اتاق ناوبری، افسر دوم با وجدان حداقل در هر پنج دقیقه یک بار به هر ابزار جداگانه نگاه میکرد.
سپس تمام صفحههایی را که فضای خارج از کشتی را نشان میداد به دقت بررسی کرد. مهمانداران باقی مانده های آخرین وعده غذایی را دور ریختند و شروع به آماده شدن برای وعده بعدی کردند. در اتاق خدمه، آنهایی که خارج از وظیفه بودند، می خواندند یا در اسکریم شاو کار می کردند، یا به سادگی و با رضایت به لوف می پرداختند. دایان نمودار رادار شفاف را تحویل داد تا در نقشه سه بعدی در حال ساخت قرار گیرد.
تمام دکلره مو
او با علاقه گفت: «اینجا یک سری چیز هست. این میتواند دنبالهداری باشد که زمانی این مدار را دنبال میکرد، حالا آنقدر پیر رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است که تمام گازهای خود را از دست داده و دیگر دنبالهدار نیست.در این لحظه، که 04 ساعت و 25 دقیقه زمان کشتی بود، زنگ خطر به صدا درآمد. به شدت روی سر بیرد کوبید، گونگ های تکرار کننده در سرتاسر کشتی به صدا درآمدند، و درها به سرعت در حال بسته شدن بود. گونگ زنگ خطر فقط می تواند یک معنی داشته باشد. از نقطه ای بسیار بالای سر، یک زمزمه موسیقی قابل شنیدن شد.
این غرش تند یک موتور هواپیما نبود، بلکه یک نت عمیق و واقعاً آهنگین بود که به نظر می رسید به سرعت از نظر حجم افزایش می یابد. مکالمات با صدای نرم در عرشه بالا خاموش بود. همه به صدای عجیب از بالا گوش دادند. رشد کرد و واضح و متمایز شد. به نظر می رسید منبع نزدیکتر شده رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است.
بالاخره صدا از نقطه ای مستقیماً بالای سرش آمد، سپس از روی و به سمت باریکه ها گذشت. نسیم سردی ناگهان وزید. این یک نسیم خنک دریایی نبود، بلکه جریانی از هوا بود که مستقیماً از بالای کشتی بخار کونی آیلند پایین می آمد. به طور فعال، در واقع سرد بود. گروهی از تعجب برخرنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه استند.
رنگ مو
پر از شوخ طبعی از تعطیلات آمریکایی آیا کتف سرد را به من می دهی؟” “سدی، می خواهی تمام کت من را قرض بگیری یا فقط آستین؟” و یک مرد جوان با گفتن این جمله موجی از خنده برانگیخت: “احساس می کنم مادرشوهرم جایی در اطراف رنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است.مردم عجله کردند تا پوشش هایی را که با خود داشتند بپوشند. روی عرشههای پایین صدایی از صداهای خسته به گوش میرسید که فقط در نامهایی که به آن میگفتند، میگفتند: “جانی، دکمه کتتو ببند. داره سرد میشه.” موج سرما فقط برای چند لحظه ادامه داشت. همانطور که کشتی بخار به جلو می رفت، به نظر می رسید که لایه های هوای سرد پشت سر مانده باشند و صدای زمزمه ضعیف تر شد.
اگر مسافران قایق گوش میدادند، ممکن بود صدای پاشیدن خفیف در آب را پشت سر خود میشنیدند، اما همانطور که بود صدا بدون توجه بود. زمزمه از بین رفت. قایق به راه افتاد و پهلو گرفت و مسافران به سمت خانه هایشان پراکنده شدند. هر یک از آنها صبح روز بعد از خواب بیدار شدند تا خود را در محلی جشن بگیرند. نیم ساعت پس از لنگر انداختن قایق کونی آیلند، یک کشتی بخار ولگرد در حال خروج از تنگه بود.
او با نیم سرعت حرکت می کرد، هوا روشن بود، کانال به خوبی شناور بود و به نظر نمی رسید که هیچ آسیب یا خطری متوجه او شود. دیده بان با سهل انگاری روی کمان خم شد و به تبادل خشمگینانه سیگنال های سوت بین دو یدک کش کوچک در اختلاف بر سر حق تقدم تماشا و گوش داد. چشمانش را رها کرد و سفت شد، سپس به سمت خانه خلبان چرخید و دیوانه وار فریاد زد.
سامبره مو
اما خیلی دیر. فریاد به سختی از لبانش خارج شده بود، قبل از اینکه صدای شوک و خراشی به گوش برسد که با فریاد تند اجاره و بشقاب های آهنی عذاب آور آمیخته شده بود.کشتی بخار ولگرد لرزید و ایستاد و شروع کرد به فرو رفتن یک چیز کوچک در کنار سر. در اولین هشدار خطر، مرد روی پل دستور داده بود که درهای ضدآب بسته شوند، و حالا او زنگ زد تا با سرعت تمام به سمت عقب حرکت کند. ولگرد از مانع ناشناخته آزاد شد، اما دو محفظه کمان آب گرفت و قسمت عقب کشتی بخار بلند شد تا اینکه ملخ به طور درمانده در مخلوطی از هوا و آب کوبید.
سوت او صدای درخورنگ مو , سالن زیبایی در تهران , آمبره , ایرتاچ , بالیاژ , قیمت , مدل مو , بوتاکس , بیبی لایت , پروتئین تراپی , تمام دکلره , سامبره , کراتینه , لایت , هزینه , ترکیب مو , هایلایت , نانو کراتین , سالن آرایشگاه است کمک بود. ” کمک فوری می خواهید! ” نیم دوجین یدک کش، از جمله دو یدک کش که با سوت با هم دعوا می کردند، به ندای کشتی بخار آسیب دیده پاسخ دادند.
کراتینه مو
آژیرهای کوچک آنها پیامهای شادیبخش میفرستادند و قول کمک فوری میدادند، و آنها شروع به پاره کردن در آب به سمت او کردند. یک یدک کش به کنار کشتی بی پناه رسید. یک ثانیه با عجله بالا آمد و شروع به بیرون کشیدن ولگرد ناتوان از مانع ناشناخته کرد. چراغ های یک سوم را می توان خیلی نزدیک دید، زمانی که یک تصادف و یک دم دیوانه از یدک کش وجود داشت.همچنین به مانعی که ولگرد در برابر آن دویده بود برخورد کرده بود. ولگرد دوباره فریاد زد. یک ناوشکن در حالی که نورافکن بدون کشتی، رودخانه را ساقط کرد، خدمه او برای نجات افرادی که با قایق های نجات می توانستند به آنها دسترسی پیدا کنند، ایستاده بودند. او بالا رفت و ولگرد را دید که توسط یدککشهای شلوغ و پفکرده کشیده میشود. مداد بلند نور روی سطح آب می رقصید تا متروک یا خرابه ای را که باعث دردسر شده بود پیدا کند.
جلو و عقب رفت، و سپس با حرکت تند ایستاد، گویی اپراتور نمی تواند چشمانش را باور کند. شناور خیس در آب بندر نیویورک، در اواخر آگوست – گرمترین زمان سال – یک کیک یخ پهن زیر پرتوهای نورافکن می درخشید! امواج بندر تا لبه کیک یخی دویدند و متوقف شدند. فراتر از نقطه توقف آنها، سطح ثابت و شیشه ای بود.
- ۹ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر